Ehya-e-nosakh Research Group
تواصل مع مشرف القناة:
@ehyanosakh
🆔
twitter.com/ehya_nosakh
🆔
instagram.com/ehya.nosakh
🆔
facebook.com/ehya.nosakh
🆔
@ehya_nosakh
📨
ehya.nosakh@gmail.com
🎥
www.youtube.com/channel/UC7gsU6FCWrL5Ni5byOKw16Q
قالت معاوية الطاغي أ تعلنه؟
فقلت لعنته أحلى من العسل
الوزير صاحب عباد رحمه الله
بخشی از اشعار علی نامه در تعریض به شاهنامه و فردوسی که نشانگر سفارشی بودن کار فردوسی از سوی کرامیان است و در "به گزین" علی نامه مشمول پاکسازی و حذف شده است.
ذبح "علینامه" در پای "شاهنامه":
حدود نهصد سال پیش، قزوینی رازی در کتاب «النقض» سخن جالبی درباره افسانه های ایران باستان می نویسد. او میگوید ترویج افسانههای ایران باستان حاصل دسیسه "امویان و مروانیان" است تا آنها به این وسیله افسانههای دروغین را جایگزین فضایل راستین اهل بیت پیامبر (ص) نمایند. داستانی که همچنان تا عصر کنونی نیز ادامه داشته است. ماجرای ذبح کتاب "علینامه" در پای شاهنامه یکی از آن نمونههای تلخ است:
حدود هفتاد سال پیش، نسخهای خطی از یک کتاب با درونمایه حماسی و شیعی به نام «علینامه» در قونیه کشف شد. این اثر فارسی در قرن پنجم و حدود 50 سال پس از فردوسی در ناحیه خراسان توسط شاعری با تخلص "ربیع" سروده شده است و چنانکه از نام کتاب مشخص است حماسهای شیعی پیرامون حیات امام اول شیعیان مولاعلی است.
عبدالباقی گولپینارلی و احمد آتش این نسخه را (که یگانه نسخه خطی علینامه بود) به جهان ادب معرفی نمودند، اندکی بعد دکتر خیامپور مقالهی معرفی این کتاب را به فارسی ترجمه نموده و این اثر را در ایران شناساند. مجتبی مینوی محقق ایرانی که بر روی نسخههای خطی فارسی موجود در ترکیه تحقیق میکرد، ظاهرا میکروفیلم این نسخه را تهیه کرد ولی گویا با خواندن آن، از معرفی و انتشار آن منصرف میشود، چرا که علینامه سخنانی درباره شاهنامه و فردوسی دارد که باب میل وی و باستانپرستان نبود و اینگونه بود که دوران بایکوت این حماسه شیعی آغاز شد و این بایکوت تا سال 1388 که سرانجام این اثر برای نخستین بار به همت چند دانشجو و با مقدمه دکتر شفیعی منتشر شد، ادامه داشت.
اما آیا علینامه چه سخن و دیدگاهی درباره فردوسی و اثرش داشت که مستحق چنین بایکوت طولانی مدتی بود؟
مقدمتا باید گفت باستان پرستان و نوشعوبی های ایران شاهنامه را کتاب مقدس خود میدانند و هر کتاب و نوشته ای که با این کتاب مقدسشان مختصر تناقضی داشته باشد مورد بایکوت و جراحی قرار میدهند. آنها همواره تلاش کردهاند _و الحق موفق نیز شدهاند_ که چهرهای ناسیونالیست بلکه فاشیست از فردوسی بتراشند. روح فردوسی در این خوانش، به کالبد شونیستهای قرن بیستمی دمیده شده و او همچون ناسیونالیستی پارسی و عصیان گر علیه استیلا و غلبه عرب و ترک بدل شده است. خوانشی که به شدت با واقعیت فردوسی متفاوت است و قراین ادبی و تاریخی بسیاری در نفی آن وجود دارد و آنچه ربیع در علینامه میگوید یکی از آن نکات مهم است.
ربیع که از نزدیکترین منابع به عصر فردوسی است پیوسته در جایجای علینامه بر فردوسی و اثرش میتازد و آن را «مغنامه» و «دروغنامه» میخواند و سپس پرده از رازی میگشاید که بعدها قزوینیرازی نیز در «النقض» بدان اشاره کرده است. به گزارش ربیع، فردوسی، شاهنامه را به سفارش «کرّامیان» (پیروان محمد بن کرّام عرب تبار ضد شیعه) سروده است تا به این وسیله از رونق «علینامه» خوانی در خراسان بکاهد. کرّامیها در واقع مانند سلَفیهای کنونی، گروهی بودهاند که در پی حذف و تخریب شیعیان به هر شیوه بودهاند.اینگونه است که در روایت ربیع، چهره فردوسی از شاعری عصیانگر علیه عربها به شاعری مزدور برای اعراب، تغییر میکند. شاعری شیعی و ایرانی مسلک که در دام بهرهبرداری کرّامیهای ضد شیعی افتاده است. روایت ربیع از ارتباط فردوسی و کرامیان در گزارش نظامی عروضی نیز تأیید میشود. نظامی عروضی آورده است صله سلطان محمود غزنوی پس از مرگ فردوسی به یکی از همین کرامیان میرسد.
چهره مزدوری فردوسی برای اعراب طبیعتا باب میل باستانپرستان که از خود فردوسی فردوسیترند خوش نمیآید. آنان که هنوز از زحمت انکار اثر دیگر فردوسی، یعنی «یوسف و زلیخا» خلاصی نیافتهاند با مزاحم دیگری برخورد نموده بودند.
باری حضرات که بعد از عمری بایکوت این کتاب، انتشار کتاب را مشاهده کردند دست به کار ذبح و تحریف محتوایی اثر شدند و علینامه را در پای شاهنامه قربانی کردند. این وظیفه را استاد!! «علی موسوی گرمارودی» به عهده گرفت، تا آنچه ربیع درباره فردوسی و شاهنامه سروده است، استادانه از این کتاب حذف و پاکسازی نموده و دوباره از نو منتشر کرده و نام آن را «بهگزین علینامه» بگذارد! در این "بهگزین" تمامی اشعار علی نامه که تعریضی به شاهنامه و فردوسی دارد و مخصوصا اشعاری که او را مزدور کرامیان میخواند، بالکل حذف شدهاند. شگفتا که او بر این حذف هم راضی نشده و در مقدمه مبسوطی که بر «بهگزین» خود آورده علینامه که ماهیتا اعتراضی به شاهنامه است، وامدار فردوسی و شاهنامه و در ادامهی آن اثر معرفی کرده است!! این دیگر شاهکاری است از تحریف و جعل! و شگفتتر، اینکه به سراغ بهگزین «النقض» هم رفته است تا شاید تمام قراین صحت نظر ربیع را نیز از ریشه برکند!
علی نامه
ربیع
میراث مکتوب
متعصبان بنی امیه و مروانیان گروهی بددینان را به هم جمع کردند تا حکایات بی اصل و دروغ در حق رستم و اسفندیار و... تا رد باشد بر فضل امیرالمؤمنین و هنوز این بدعت باقی است.
کتاب "النقض" قزوینی رازی ص67
به گزین علی نامه
کهن ترین منظومه شیعی فارسی
از سراینده ای با تخلص ربیع
سروده شده در سال ۴۸۲ هجری قمری
گزینش، مقدمه و شرح لغات : دکتر سید علی موسوی گرمارودی
علی نامه
منظومه ی علی نامه از شاعری با تخلّص«ربیع»، قدیمی ترین منظومه شعی فارسی که 50سال پس از شاهنامه سروده شده است}با این حجم، آن هم از قرن پنجم، به تنهایی کافی است که توجه اهل ادب و تاریخ شعر فارسی را به خود جلب کند. در میان حماسههای منظوم زبان فارسی این کتاب از لحاظ تاریخی در دوره کتاب گرشاسپ نامه اسدی قرار میگیرد و تاریخ سرودن آن با تاریخ سرایش گرشاسپنامه حدود بیست سال فاصله دارد. از نظر تاریخ شعر شیعی و حماسههای شیعی نیز دارای کمالِ اهمیت است، تا آن جا که میدانیم اولین حماسه شناخته شده شیعی خاوران نامه ابن حُسام خوسفی است که در عصر تیموری سروده شده و حدود چهار قرن بعد از این کتاب تدوین شده است. اگر این همه امتیازات را هم نداشت به تنهایی به عنوان یک منظومه بازمانده از قرن پنجم دارای کمال اهمیّت بود
یک حماسهٔ منظوم پارسی، در مناقب و مغازی امام علی بن ابی طالب عليه السلام از قرن پنجم، یعنی حدود نیم قرن بعد از نشر شاهنامه فردوسی و در حجم حدود دوازده هزار بیت با اسلوبی کهن و نوادری از لغات و ترکیبات که گاه در فرهنگها، شواهد آن را به دشواری میتوان یافت.
بخشی از اشعار علی نامه در تعریض به شاهنامه و فردوسی که نشانگر سفارشی بودن کار فردوسی از سوی کرامیان است و در "به گزین" علی نامه مشمول پاکسازی و حذف شده است.
اگر چند هست این سخن آشکار
به نزد صغار و به نزد کبار
ولیکن چو من بر نزد هیچ کس
در این قصه در نظم گفتن نفس
تو بشنو کنون کز پس مصطفی
ز شبهت که بد کرد با مرتضی
که چون مصطفی شد ز دنیا برون
ز شبهت که شد دیو دون را زبون
چه فتنه پدید آمد اندر جهان
ز بهرای اهل هدی از زمان
ز شبهت شد آن قوم بر دو گروه
ز بد قوم شد دست حق با ستوه
یکی جست نصّ و دگر اختیار
چو نص را نبد جز نبی چند یار
شکسته ز بن عهد روز غدیر
شکفته سقیفه ز برنا و پیر
ره نص رها کرده بیهوشوار
ز کینه گرفته ره اختیار
چو با نص نبد آن سپه را شکیب
همی کرد هر یک چو شیطان فریب
نشست اختیار از بر جای نص
کز این اندر پیدا بُد آن رای نص
به خانه همی بود نه زان سپس
شده یارش از خاصگان چند کس
ز بن صاحب غار سی ماه راست
خلافت همی راند چونان که خواست
چو دنیا از او خواست پرداختن
اجل کرد ناگه بدو تاختن
(ربیع، 1389: 1)
مأخذ: ربیع. 1389. علینامه (منظومهای کهن). تصحیح رضا بیات و ابوالفضل غلامی. تهران: مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.